دلنوشته های یک یار آبی

جمع آوری اطلاعات مفید در زمینه پیش نیاز های ازدواج و مهارت های زندگی

دلنوشته های یک یار آبی

جمع آوری اطلاعات مفید در زمینه پیش نیاز های ازدواج و مهارت های زندگی

حمایت از بیماران مبتلا به سرطان بیماری سرطان استان قزوین

دلنوشته های یک یار آبی

این وبلاگ سعی دارد تا کلیه اطلاعات مفیدی که نویسنده آن پیرامون یک ازدواج و زندگی موفق مطالعه می کند را جذب کرده و در این محل برای استفاده عموم منتشر نماید.
هم اکنون نویسنده مجرد می باشد و صرفا مطالبی که به پیش نیاز های ازدواج مرتبط است، برای وی مفید و کارساز است. زین رو مطالب مفید پس از ازدواج را صرفا اقدام به جمع آوری نموده تا به همراه همسر خود، در آینده مورد استفاده قرار دهد.
در این بین نویسنده دل نوشته های خود با خدای مهربانش و همسر پر مهر آینده اش را نیز می نگارد.

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

اگر همسرتان درونگراست، خیلی خوش شانسید

نباید از این که همسرتان درونگراست، ناراحت باشید؛ این خصوصیت او گاهی اوقات می تواند بسیار هم کمک کننده باشد. او نمی داند که در بعضی شرایط چه بگوید اما در برخی شرایط دیگر از طریق اعمالش احساسات خود را نشان می دهد که دقیقا و منحصرا به شما اختصاص دارد.
فراموش نکنید که از همسرتان برای این مزیت ها تشکر کنید. این حس است که اینقدر او را صادق و خاص می کند. با کمی دقت می بینید خیلی خوش شانس هستید که همسر درونگرایی دارید و به طور خاصی به شما اهمیت می دهد، پس این رفتارها را بشناسید.

نمی خواهد چیزی بگویید، او از چشمان شما می فهمد

همسر درونگرا خیلی صحبت نمی کند اما از طریق عملش و حتی یک کار کوچک، عشق، احساس و محبتش را نشان می دهد. همسر درونگرای شما هر کار ممکنی را برای خشنودی شما انجام می دهد و هرگز کلمه ای نمی گوید که چنین چیزی را انجام داده است. این ویژه ترین رفتاری است که

  • ۰
  • ۰

گناه پنجره

عاشقم،

اهل همین کوچه ی بن بست کـناری

که تو از پنجره اش پای به قلب من ِ دیوانه نهادی

تو کجا ؟ کوچه کجا ؟ پنجره ی باز کجا ؟

من کجا ؟ عشق کجا ؟ طاقتِ آغاز کجا ؟

تو به لبخند و نگاهی

منِ دلداده به آهی

بنشستیم.

تو در قلب و

منِ خسته به چاهی

گُنه از کیست ؟

از آن پنجره ی باز ؟

از آن لحظه ی آغاز ؟

از آن چشم ِ گنه کار ؟

از آن لحظه ی  دیدار ؟

کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت،

همه بر دوش بگیرم

جای آن یک شب مهتاب،

تو را تنگ در آغوش بگیرم.

 

  • ۰
  • ۰

احساس می کنم کسی این بین اشتباه کرده است که زندگی مان مثل دوران مجردی شده است.
برای سرد نشدن روابط زناشویی چه باید کرد ؟!به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان ؛برای خرید عروسی کلی ذوق و شوق دارند. از جهیزیه عروس تا چیدمان آن در خانه ای که قرار است با هم زیر یک سقف رفتنش را تجربه کنند.همه چیز از همان روز اول شروع می شود که پیوندشان رسمی می شود و زندگی مشترک خود را آغاز می کنند. حالا دیگر خبری از پسر دردانه مادر و دختر چراغ خانه پدر نیست. آن ها ضمیر من را بر ما جایگزین کردند و می گویند ما مسئولیت یک زندگی را به دوش گرفته ایم.

دختری که دیروز تا دم ظهر می خوابید و بی هیچ دغدغه ای روز را شب می کرد، امروز با صدای گریه نوزادش بر می خیزد و روز خود را در تلاش برای افراد خانواده شب می کند. پسری که بزرگترین دغدغه او گذراندن اوقات فراقت با دوستان نزدیک خود بوده است، حالا بار و مسئولیت یک خانواده بر گردنش می باشد و اگر دست نجنبد، این (ما) که امروز از آن دم می زند، فردا روزی به همان (من) قدیم تبدیل می شود.


آیا درست ازدواج کرده ایم؟
 

گاهی زندگی درست به همان شکل

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۰
  • ۰

عاشقانه

تا تو را داشته باشم، به خدا رو زده ام 
سرمه بر چشم سیه، شانه به گیسو زده ام

یوسف من تویی؛ من آن زن مصری که ز شوق 
لحظه ی دیدنت انگشت به چاقو زده ام

با تو از موج نگاهت به لب ساحل عشق 
تا که غرقم نکنی،یکسره پارو زده ام

مومن یاد تو ام، کافر عشق دگران 
که سر قبله ی تو خم شده زانو زده ام

تا دلت را ببرم رفته ام هرراه که بود 
دست بر شعبده و، جمبل و جادو زده ام

گاه از شادی و غم،گر که سرودم شعری 
تویی منظور؛ فقط حرف دوپهلو زده ام....

؟؟

  • ۰
  • ۰

نوشین پای سفره عقد نشسته است. منتظر است تا عاقد پس از انجام عقد، شروط ضمن عقدی را که از قبل با همسرش توافق کرده است، با صدای بلند بخواند اما در کمال ناباوری می‌بیند عاقد پس از پایان خطبه عقد، شروط را نخوانده و مراسم را به پایان رسانده. مادر نوشین اما این میان خوشحال است. او با وجود این که دخترش را تشویق به گنجاندن شروط در عقدنامه‌اش کرده است دوست ندارد پای سفره عقد دخترش، حرفی از طلاق به میان بیاید.


هنوز در ایران خانواده‌هایی هستند که با گنجاندن حقی مانند حق طلاق و یا شروط دیگر به نفع زن در سند ازدواج در ابتدای زندگی مخالفند چرا که فکر می‌کنند، صحبت کردن از چنین موضوعاتی در ابتدای زندگی شگون ندارد.

از سوی دیگر نیز ممکن است گروهی دیگر با شنیدن عبارت «شروط ضمن عقدی که برابری حقوقی زن و مرد را تضمین می‌کند»، احساس کنند این بحث، تنها جنبه ظاهری دارد و هیچ‌گاه نمی‌توان به طور عملی از آن بهره برد. واقعیت اما این است که شناخت این شروط و تنظیم صحیح آن به لحاظ حقوقی می‌تواند قسمت زیادی از مشکلات زناشویی

  • ۰
  • ۰

هر انسانی برای خودش حریم شخصی قائل است و ازدواج به معنای شکستن این حریم‌ها نیست.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان،خیلی وقت‌ها ریشه اختلاف‌های عمیق، ناشی از مجموع تنش‌های ریز و درشتی است که در روند زندگی ایجاد می‌شود. گاهی تکرار رفتارهای اشتباه به ظاهر ساده، ریشه‌های زندگی مشترک را متزلزل می‌کند. در مرحله اول هر یک از زوج‌ها باید رفتارهای نامناسب‌شان را بشناسند و در راستای تغییر این رفتارها تلاش کنند.
 
دکتر خدابخشی،عوامل مختلف درگیری‌هایی را که منجر به اختلاف‌های شدید و گاها جدایی می‌شود بررسی کرده و به شما می‌گوید با چه اقدامات اشتباهی ممکن است مرد زندگی‌تان را از دست بدهید.
 
تفاوت‌ها را در نظر بگیرید
مهم‌ترین مساله، ارتباط موثر بین زن و مرد است. اگر دو طرف تعاملات مناسبی با هم داشته باشند کمتر دچار تنش می‌شوند. بین خانم‌ها و آقایان تفاوت‌های فیزیولوژیکی متفاوتی وجود دارد. همین موضوع هم باعث ایجاد اختلاف‌های متفاوتی در ابعاد روانی، اجتماعی، عاطفی و. . . می‌شود. به یاد داشته باشید مردها به دلیل موقعیت‌های

  • ۰
  • ۰

مدیران محترم، می خواستم این تاپیک را در بخش دیگری بگذارم اما نشد.

حتما این داستان را تا آخر بخوانید.
چه ازدواج کرده باشید، چه نکرده باشید، باید این را بخوانید!

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.

یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او می‌گفتم که در ذهنم چه می‌گذرد. من طلاق می‌خواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمی‌رسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟

از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش

  • ۰
  • ۰

از روزی که با همسرم ازدواج کردم، انگار پیوندی جدا نشدنی بین او و دوستانش شکل گرفته بود. همسرم می گفت توقع نداشته باش بعد از سالها دوستی، تویی که تازه از راه رسیدی را به آنها ترجیح دهم.یک بار تلاش کردم مانند خودش با او رفتار کنم و یک هفته ای را با دوستانم سرگرم بودم، البته خودم می دانستم که این را از ته دل نمی خواهم، اما مجبور بودم تا رفتارهای خودش را برایش تکرار کنم. اما او بیش از دو روز دوام نیاورد و معترض شد. وقتی گفتم تو که وقت و بی وقت دوستانت را به من ترجیح می دهی که دارند تیشه به ریشه خانواده مان می زنند، گفت دوستان من با دوستان بی بند و بار تو فرق دارند، من از کودکی با آنها بزرگ شده ام.
شوهرم را یک ماه اول ازدواج در خانه دیدم و بعد از آن حتی گاهی شب ها