بخواهیم یا نخواهیم باید بپذیریم که دوره و زمانه عوض شده و بیشتر قانونهای نانوشته زناشویی هم تغییر کرده است، اگر نمیخواهید از موج این تغییرات جا بمانید و به دنبال یک زندگی آرام و موفق هستید، در ادامه این مطلب با ما باشید.
اشتباه اول: باید مثل من شود
یکی از اشتباههایی که بسیاری از دختران قبل از ازدواج مرتکب میشوند، اصرار به هم شکل شدن است. آنها فکر میکنند قبل از شروع زندگی باید گربه را دم حجله کشت و برای این کار تلاش میکنند همسر آیندهشان را با دعوا، قهر، خواهش و هر راه دیگری که میدانند عوض کرده و شبیه خود کنند. آنها فکر میکنند همشکل بودن و همرنگ بودن، تضمینی برای ازدواج موفق است، اما اشتباه میکنند. اگر شما هم چنین فکری را در سر دارید، نباید فراموش کنید که شما و همسرتان، از ۲خانواده و ۲فرهنگ متفاوت هستید و هرگز نمیتوانید دنیا را از یک دریچه ببینید. شما تجربهها و باورهای متفاوتی دارید و تا زمانی که در تعارض با هم قرار نگیرید و از این باورها چماقی برای کوبیدن هم نسازید، تهدیدی متوجه شما نخواهد بود.
اشتباه دوم: باید برای هم بمیریم
عاشق شدن، هیجانانگیزترین بخش زندگی است؛ بخشی که میتواند شروع یک زندگی مشترک را لذتبخشتر کند، اما گمان نکنید برای چنین شروعی، نیاز به یک زندگی افسانهای دارید. درست است که باید خواستگارتان را دوست داشته باشید اما عشق آنقدر ساده نیست که در هر شرایطی سر و کلهاش پیدا شود. اگر یک دوره نامزدی کوتاه را گذراندهاید و احساس میکنید بیاندازه عاشق هستید، باید بگوییم که بیشتر از عشق درگیر هیجان شدهاید، چیزی که میتواند چنین حدی از علاقه را بهوجود بیاورد، موضوعات ساده یک نامزدی کوتاه مدت نیست، بلکه حمایت و درکی است که در موقعیتهای پیچیدهتر زندگی میبینید و باعث میشود که هر روز، بیشتر حس کنید که این مرد، همان مرد رۆیاهای شماست. همان یک نفری که برای شما به دنیا آمده و امروز کنارتان است.
اشتباه سوم: عشق با گذشت زمان تمام میشود
بعضیها فکر میکنند گذشت زمان میتواند عشق را محو کند و به همین دلیل تن به ازدواج با کسی میدهند که هیچ علاقه یا کششی نسبت به او ندارند، اما اگر شما یک عاشق واقعی باشید و برای این موضوع هزار و یک دلیل داشته باشید، آنچه با گذشت زمان از زندگی شما بیرون میرود، عشق نیست بلکه هیجان و سادهانگاریای است که ممکن است در ماههای اول رابطه، شما را شجاعتر و ماجراجوتر کند و به شما این حس را بدهد که تنها عاشق روی زمین هستید،اما کنار رفتن پرده هیجان از این حس، موضوعی نیست که برای آن سوگوار باشید. یک عشق واقعی میتواند با آرامش و روزمرگی هم همراه شود. در چنین شرایطی شما از همسرتان فاصله نگرفتهاید، بلکه به مراحل بالاتری از دوستداشتن رسیده اید که با آرامش بیشتر و هیجان کمتر همراه است.
اشتباه چهارم: یک زندگی موفق، زندگی بدون بحث است
بسیاری از زوجها، بحث و دعوا را نقطه پایانی خوشبختیشان میدانند. خیلی از آنها به دلیل چنین تفکری اختلافنظرشان را در دلشان نگه میدارند و میخواهند با سکوتشان جلوی بحث را بگیرند، اما نباید فراموش کنید که ترس از دعوا، نشانه خوشبختی شما نیست. یک زوج خوشبخت میتوانند اختلافاتشان را به راحتی با هم در میان بگذارند و حتی برای موضوعاتی که ارزش حیاتی برایشان دارد، بجنگند و پیروز شوند. یک زوج ایدهآل روی یک خط صاف پرلبخند زندگی نمیکنند. آنها به اختلاف نظر هم برمیخورند و گاهی از هم دلخور میشوند، اما تفاوتشان با دیگران این است که با هوشمندی از پس چنین مسائلی برمیآیند و به جای دلخوریهای بیمورد، از این بحثها درس میگیرند.
اشتباه پنجم: مسئولیت اداره زندگی بر عهده مرد است
دوره و زمانه عوض شده. درست است که هنوز هم در بسیاری از خانوادهها، مسئولیتهای مالی و بسیاری وظیفههای دیگر بر عهده مردان است، اما این موضوع نباید باعث شود که با بیخیالی خودتان را به حاشیه ببرید و فقط ناظر تلاشهای او باشید. اگر میخواهید زندگی موفق و آرامی داشته باشید، از همان اول سنگها را وا بکنید و مسئولیتها را تقسیم کنید. این تقسیمبندی را میتوانید بر اساس علایق و تواناییهایتان انجام دهید. اگر همسر شما آشپز بهتری است و شما درآمد بیشتری دارید، میتوانید کلیشهها را کنار بگذارید و هر کدام سهم بیشتری از کاری که در آن توانمندتر هستید برعهده بگیرید. قرار نیست شما مثل والدینتان زندگی کنید، بلکه میتوانید با تفاهم و بدون ترس از قضاوت دیگران، در همه بخشهای این زندگی سهیم شوید و تنها برای آرامش بیشتر و کمتر کردن تنشها تلاش کنید.
اشتباه ششم: خودم را دوست دارد نه جسمم را
اگر از آن دسته زنهایی هستید که گمان میکنید ارتباط زناشویی، در آخرین ردیف اولویتهای زندگی مشترک است، در اشتباه هستید. گمان نکنید مردی که عاشقتان است، به جسم شما نیازی ندارد و تنها به تفکرات و کلام شما اهمیت میدهد. ازدواج، راهی مشروع و پسندیده برای برقراری یک رابطه سالم جسمانی هم هست. حق شما و همسرتان است که از چنین رابطهای هم بهره ببرید و با کمک آن پایههای زندگیتان را هم محکمتر کنید. اگر شما میخواهید زندگی مشترک موفقی داشته باشید، باید به همه ابعاد یک رابطه توجه کنید و هیچ بعدی را فدای دیگری نکنید.
اشتباه هفتم: اگر مرا دوست داشته باشد، هر کاری میکند
درست است که عشق قدرت میآورد، اما قرار نیست که از مرد زندگیتان، به گناه عاشق شدن، یک فرد ضعیف و زیردست بسازید. بسیاری از زنها گمان میکنند اگر مردی عاشقشان باشد، به خاطر آنها همه پلهای پشت سرش را خراب میکند و به هیچ چیز دیگری جز فرد مورد علاقهاش توجه نمیکند. بیشتر زنها با چنین تفکری، همسرشان را در معرض آزمایشهای سخت قرار میدهند و به او میگویند اگر مرا دوست داری، باید هرچه را که میخواهم، انجام دهی، اما واقعیت این است که چنین مردی، یک مرد عاشق نیست؛ بلکه فردی ضعیف، بیپناه و منفعل است. یک عاشق واقعی هرگز به خاطر حسش از اصول و منطقش نمیگذرد، بلکه سعی میکند حسش را با عقلانیت همراه کند و از این راه به پیشرفت بهتر آن کمک میکند.
اشتباه هشتم: مردها ارزش حمایت را نمیفهمند
نمیگوییم که همه مردهای جهان، آنقدر منطق و انصاف دارند که همه حمایتها و کمکهایتان را درک کنند و همیشه آنها را در ذهن داشته باشند، اما میگوییم اگر با مردی شایسته ازدواج کرده باشید، میتوانید مطمئن باشید که او کوچکترین همدلیهای شما را میبیند و همیشه آنها را در ذهنش نگه میدارد. مردها خیلی راحت تفاوت شما با زنان دیگر را میبینند و بیشتر وقتها شما را با زنان دیگر مقایسه میکنند.
اگر میخواهید در زندگی مشترکتان موفق باشید، به آدمهای اطرافتان خوب نگاه کنید. چه خصوصیاتی در زنان دیگر وجود دارد که همسرتان از آنها بیزار است و چه ویژگیهایی را در زنان دیگر تحسین میکند؟ مطمئن باشید اگر آن خصوصیات منفی را حذف کنید و چند قدم به آن ویژگیهای تحسینشدنی نزدیکتر شوید، همسرتان حتما قدر شما و تلاشهایتان را می داندو شما و زنان دیگر را به یک چشم نمیبیند.
برگرفته از زندگی ایده آل
- ۹۵/۰۵/۰۲